سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها! دوستی ات را محبوب ترین چیزها برایم قرار ده، ترس از خودت را ترس آورترین چیزها نزدم قرار ده وبا شوق به دیدارت، نیازهای دنیایی را از من بِبُر . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
محبین اهل بیت (ع) محله کلاوه
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» یا علی بن موسی الرضا

دلم هوای حرم دارد

هوای امام رضا

بیا بخر مارا

شهنشه کشور ما



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الحسین 1 ( چهارشنبه 92/10/11 :: ساعت 10:0 صبح )
»» محرم 1392 محله کلاوه

1



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الحسین 1 ( جمعه 92/9/15 :: ساعت 9:59 عصر )
»» شهادت غم انگیز حضرت رقیه بر اساس 3 منبع شهادت غم انگ

 

حضرت فاطمه صغری و یا رقیه علیها سلام، دختر امام حسین(ع) چنین است: عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب(س) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند. پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟ حضرت زینب(س)فرمود: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند. پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد. بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند. خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سید الشهدا را دید، سر را برداشت و د رآغوش کشید. بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت: پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم. دختر خردسال حسین(ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند. شرح شمع: صفحه 310 - نفس المهموم456 -الدمع الساکه141



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الحسین 1 ( جمعه 92/9/15 :: ساعت 4:31 عصر )
»» نکته آموزنده از شیخ رجبعلی خیاط

شیخ رجبعلی خیاط :

چشمت به نامحرم می افتد ؛ اگر خوشت نیاید که مریضی !!!
اما اگر خوشت آمد فورا چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو :
یا خَیرَ حَبیب وَ مَحبوب ...
یعنی : خدایا من تو را می‌خواهم ، اینها چیه ؟ اینها دوست داشتنی نیستند

ثامن تم:یا خَیرَ حَبیب وَ مَحبوب ...

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الحسین 1 ( چهارشنبه 92/9/13 :: ساعت 10:54 عصر )
»» السلام علیک یا عمة ولی الله

دخترا رو یکی یکی بشمار
نکنه گم بشن تُو این صحرا
پیر شدی عمه جون ولی تازه
شدی مثل جوونی ِ زهرا
 
داره شب میشه عمه ! برگردیم!
داره شب میشه بچه ها خستن
کاش  اشکاتو پاک می کردی
کاش دستامونو نمی بستن

ما همه ش چند روزه اینجاییم
ولی دیگه نفس نمونده برات
چرا هیچی نمی گی پس عمه !
چرا زل می زنی به سمت فرات ؟
 
آخ عمه چه قدر تنهایی
 آخ امشب چه قدر سنگینه
آخ عمه ببین سر ِ بابا
داره از نیزه ما رو می بینه



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الحسین 1 ( یکشنبه 92/9/10 :: ساعت 12:29 عصر )
<      1   2   3      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شهادت حضرت علی (ع) تسلیت باد
میلاد کریم اهل بیت مبارک
استغفار کلید حل مشکلات
ماه رمضان مبارک
فضیلت های زیارت عاشورا از زبان ائمه معصوم علیه السلام
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 29
>> بازدید دیروز: 1
>> مجموع بازدیدها: 29326
» درباره من

محبین اهل بیت (ع) محله کلاوه
مدیر وبلاگ : خادم الحسین 1[17]
نویسندگان وبلاگ :
خادم الحسین2[14]


» فهرست موضوعی یادداشت ها
مطالب خواندنی[3] . مطالب خواندنی . نکته های آموزنده . اطلاعیه ها . تصاویر هیئت .
» آرشیو مطالب
آذر 92
آبان 92
دی 92

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
مجمع الذاکرین محله کلاوه(حاج محمود صفری)

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب